فساد در فوتبال ایران؛ به بازیکنان نوجوان تجاوز می کنند
.بازیکنی از شهرستان به تهران میآید، در خانه ای به او چایی داده می شود و این فرد از هوش
.بازیکنی از شهرستان به تهران میآید، در خانه ای به او چایی داده می شود و این فرد از هوش
اگر قرار بر بررسی تاریخ انواع افشاگری ها در ورزش، به ویژه در فوتبال باشد، می توان فهرستی بلندبالا تهیه کرد؛ اما فراوانی این افشاگری ها در اینجا به ۱۰سرفصل که بیش از همه خبرساز بوده و توجه افکار عمومی را جلب کرده، می پردازیم.
«سازمان حقوق بشر ایران» روز سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ اعلام کرد جمهوری اسلامی در کمتر از ۹ ماه نخست سال میلادی جاری دستکم هزار نفر را اعدام کرده است. این سازمان گفته است که این رکوردی بیسابقه در سی سال گذشته است.
ا توجه به آغاز سال تحصیلی جدید و دغدغههایی که در این خصوص برای والدین و مخصوصاً والدین دانشآموزان سال اولی
مطرح است، معاونت فرهنگی اجتماعی جماعت دعوت و اصلاح شعبه فارس، در این ارتباط، گفتگوی کوتاهی را با سرکارخانم نسیمه جلیلی (کارشناس علوم اجتماعی و مدیر آموزشگاه احمدیان)، به عنوان یکی از مدیران فعال و باسابقه شهرستان اوز انجام داده

۱۳ سال پس از آتشسوزی مدرسه شینآباد، دختران آسیبدیده هنوز با مشکلات درمان و کمبود امکانات مواجهاند و وعدههای مسئولان محقق نشده است.
به گزارش خبرآنلاین،مهر از راه میرسد و دانشآموزان با شور و اشتیاق و با لباسها و کتابهای نو سال تحصیلی جدید را آغاز میکنند. اما اول مهر برای دانش آموزان دختر مدرسه شین آباد یادآور خاطرات تلخ است. آنها اکنون دانشجو هستند، اما هر بار با رسیدن مهر خاطرات تلخی را مرور میکنند.
ایلنا در خبری نوشت:۱۵ آذر ۱۳۹۱ بخاری نفتی یک کلاس درس در شین آباد ایرانشهر منجر به بروز آتش سوزی و سوختگی ۲۸ دانش آموز و درگذشت ۲ نفر از آنها شد.
دانشآموزان دختر مدرسه شینآبادی که از این حادثه زنده ماندند، اما با آسیبهای عمیق ادامه حیات میدهند. با گذشت ۱۳ سال از این حادثه دردناک، به سراغ دختران مدرسه شین آباد رفتیم تا از وضعیت آنها و درمانشان جویا شویم.
«جلال مرادی» پدر شیما یکی از دخترانی که در آتش سوزی مدرسه شین آباد دچار سوختگی شد، درباره سرنوشت درمان دخترش گفت: درمان دخترم به دلیل اینکه در حال تحصیل در دانشگاه بود، برای مدتی موقتاً متوقف شده بود. چند روز گذشته برای ادامه درمان و جراحی دخترم در تهران اقدام کردیم. روند درمان به آرامی پیش میرود و امیدوارم نتیجه مناسبی به دست آید، اما متاسفانه نتیجهای تاکنون در پی نداشته است.
آنطور که دولت وعده داده بود که به دانش آموزان آسیبدیده رسیدگی کند. واقعاً رسیدگی لازم انجام نمیشود. این از مشکلاتی است که متاسفانه دولت وعده داده و عملی نکرده است. با وجوده وعدههایی مبنی بر استخدام دانش آموزان شینآبادی، اما در حال حاضر سه ماهی است که به طور مداوم پیگیر نامهای در این زمینه هستیم و حتی دستور وزیر نیز روی آن است، اما متاسفانه کاری انجام نمیشود. روال کار به شدت کند پیش میرود و برای من واقعاً اعصابخردکن شده است.
«اسرین معروفی» دانشآموز دیگری که در سال ۹۱ در حادثه مدرسه دچار سوختگی شدید شد، به خبرنگار ایلنا درباره شرایطش گفت: «همگی ما اکنون دانشجو هستیم و ۲۲ سال داریم. امکانات کافی برای درمان وجود ندارد. دکترهای ما بازنشسته شدهاند و اکنون در بیمارستان خصوصی کار میکنند. دولت اعلام کرده است که هزینه ادامه درمان در بیمارستانهای خصوصی را پرداخت نمیکند که متأسفانه باعث توقف درمان ما شده است.
یکی از این درمانها لیزر پوستی است که در واقع زیبایی محسوب میشود. دلیل اینکه به لیزر نیاز داریم، این است که خود من واقعاً گوشه چشمم دچار مشکلاتی شده و میخواستم عمل کنم، اما جرأتش را نداشتم، زیرا میترسیدم که بعد عمل برای بیناییام مشکل ایجاد شود.»
اسرین معروفی در ادامه گفت: «از طرفی برای پیگیری درمان در تهران به لحاظ اسکان دچار مشکل هستیم. ما انتظار داشتیم که مانند سالهای قبل دولت برای ما خوابگاه تأمین کند و هزینههای آن را بپردازد. اما اکنون درست است که به خوابگاه میرویم، اما هزینه غذا، خوراک و همچنین هزینههای تاکسی و رفت و آمد را خودمان باید پرداخت کنیم که با این هزینههای سرسامآور، واقعاً شرایط دشواری داریم.»
وی با بیان اینکه درمان دانشآموزان حادثه دیده شینآبادی در بیمارستان حضرت فاطمه انجام میشد، افزود: «اما اکنون هیچیک از دکترهایمان در آنجا حضور ندارند و همه بازنشسته شدهاند و حالا در بیمارستانهای خصوصی مشغول به کار هستند. دولت نیز اعلام کرده که هزینههای بیمارستانهای خصوصی را پرداخت نمیکند.»
اسرین در ادامه گفت: «بیمارستان حضرت فاطمه یک بیمارستان آموزشی است و در گذشته ما برای درمان به پزشکان خود مراجعه میکردیم، اما حالا که آنها نیستند، شرایط بسیار متفاوت شده است. هیچیک از دکترهای مورد اعتماد ما در این بیمارستان حضور ندارند. حالا همه به بیمارستانهای خصوصی رفتهاند، چون بازنشسته شدهاند. واقعاً وضعیت به گونهای شده که هیچیک از بچهها جرات رفتن زیر تیغ جراحی را ندارند و نمیتوانند عوارض بیهوشی را تحمل کنند.»
وی خاطرنشان کرد: «نمی توانیم خودمان را به هر دکتر یا ریزیدنتی بسپاریم. بچهها همه دچار مشکلات قلبی و مشکلات کلیوی هستند و عوارض بیهوشی هم بسیار نگرانکننده است. من خودم مشکلات قلبی دارم. این وضعیت باعث شده که دانشآموزان شینآبادی به شدت نگران سلامتی خود باشند و قادر به اقدام برای درمانهای لازم نباشند.
آمنه راک، دختر دیگری که در آتش سوزی مدرسه شین آباد دچار سوختگی شد، در خصوص روند درمان خود به خبرنگار ایلنا گفت: یک سال پیش به تهران برای ادامه درمان و ویزیت به تهران مراجعه کردم و پزشک نظر داد. بعد از معاینه، ایشان تشخیص داد که من به یک دستگاه جدید نیاز دارم. این دستگاه، دستگاهی است که پوست جدید تولید میکند برای ناحیهای که دچار سوختگی شده است.
من هم قسمت زیادی از موهای سرم سوخته است. دکتر گفت که این دستگاه لازم است و باید تهیه شود. اما از طریق بیمارستان که پیگیری کردیم، گفتند که این دستگاه وارد کشور نمیشود و این به علت تحریمهاست. بسیاری از کارهایی که باید برای درمان ما انجام شود، به این دلایل پیش نمیرود.»
آمنه در ادامه توضیح داد: «یک سال است که معطل این دستگاه هستم تا صورتم عمل شود و چند عمل زیبایی دیگر انجام شود، اما اینها همچنان به تأخیر افتاده است. چون این دستگاه به خاطر تحریمها وارد نمیشود. همچنین مفاصل ما خشک شده است.
اوایل میگفتند زمانی که به ۱۸ سالگی رسیدید، ما برای شما کاری میکنیم که ظاهرتان درست شود، اما وقتی به ۱۸ سالگی رسیدیم، گفتند دیگر کاری نمیتوان انجام داد. پزشکان گفتند که برای دستهایمان هم کاری نمیشود کرد و بیمارستان حضرت فاطمه امکانات لازم را ندارد.»
وی افزود: «اوایل سوختگی در سال ۹۱ که آقای حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش بودند، ما به وزارت میرفتیم تا ببینیم آیا اجازه میدهند در بیمارستان ساسان بستری شویم که یک بیمارستان خصوصی است. بعد از کلی پیگیری، اجازه دادند و یکی دو تا از عملهایمان در آنجا انجام شد و هزینهاش را پرداخت کردند، اما بعدها گفتند که هزینهها بسیار زیاد است و دیگر نمیتوانند قبول کنند و باید به بیمارستان دولتی برویم.
بیمارستان ساسان، بیمارستان خصوصی است و عملهایی که آنجا انجام میدهند با عملهایی که بیمارستان فاطمه زهرا انجام میدهد، قابل مقایسه نیست. در نهایت، ما به بیمارستان فاطمه زهرا رفتیم. پزشکان آنجا بسیار خوب هستند و اساتید مجربی در آنجا حضور دارند، اما بیمارستان امکانات لازم را ندارد.»
آمنه با یادآوری مخالفت بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش با اعزام دختران شینآبادی ادامه درمان به خارج کشور به دلیل هزینههای هنگفت گفت: «اگر آن زمان برای درمان به خارج از کشور میرفتیم، چون در آن وقع در حال رشد بودیم، نتایج درمان و وضعیتمان خیلی بهتر میشد. شاید اکنون وضعیت دستهایمان اینقدر وخیم نمیشد. من به یاد دارم کارهایی که فرضاً تا چند سال قبل میتوانستم انجام دهم، اکنون با درد بیشتری همراه شده است، زیرا به تدریج مفاصل ما خشکتر و خشکتر میشوند و پوست دستمان نیز همینطور.»
به گفته آمنه اگر در آن زمان ما را به یک بیمارستان خوب یا حتی یک مرکز درمانی در خارج از کشور میفرستادند، وضعیت ما اکنون به این شکل نمیبود. آنها با اعزام ما به خارج از کشور به دلیل اینکه گفتند هزینهها زیاد است، مخالفت کردند. اگر هم امکانش بود، بیمارستان خصوصی درمانها پیگیری میشد، اکنون شرایط بهتری داشتیم، اما اجازه ندادند. در واقع، هزینه درمان ما برای دولت اصلاً چیز زیادی نیست، مگر ما چند نفر هستیم؟ ده نفر هستیم!
آمنه در پاسخ به این سوال که در حال حاضر چه خواستهای از دولت پزشکیان دارید، گفت: «یکی از خواستههای ما وقتی که کنکور میدادیم این بود که به دلیل رفت و آمدهایی که به تهران و عملهایی که داشتیم و نمیتوانستیم بهطور مرتب در کلاس درس حاضر باشیم. آن زمان این درخواست را مطرح کردیم که به ما سهمیه اختصاص دهند، اما این امکان را برای ما فراهم نکردند.»
آمنه در ادامه توضیح داد: «در مورد درمان، خواسته اصلی ما این است که به یک بیمارستان خوب و خصوصی مراجعه کنیم که امکانات لازم را داشته باشد و بتواند وضعیت ما را بهتر کند. ما ادامه درمان در بیمارستان خصوصی را درخواست دادیم و در طی این مدت خیلی پیگیر بودیم، اما هزینهاش را نمیدهند و قبول نمیکنند.
برای بیمارستان دولتی هم به سختی هزینهها پرداخت میشود. یادم میآید یکی از پزشکان گفت که دولت یک سال است که هزینه بیمارستان را نداده و ما خودمان داریم این هزینهها را پرداخت میکنیم. در واقع، هزینهها هم دیر به دیر پرداخت میشود.
تنها خواسته اصلی ما درمان است، اما این روند خیلی دیر شده است و ما داریم عمر، جوانی و آیندهمان را از دست میدهیم. اگر زودتر اقدام میشد و ما را به بیمارستان خصوصی یا حتی به خارج از کشور میفرستادند، وضعیت ما اکنون اینطور نمیشد.»
آمنه در پاسخ به این سوال که آغاز مهر ماه و بازگشایی مدارس برای او چه حسی را تداعی میکند، گفت: «برای من، یادآوری زمان مدرسه، حس خوبی داشت در عین حال، حس بدی هم داشتیم، چون نگاههای بعضی از بچهها ما را آزار میداد و بعضی از آنها به خاطر ظاهری که داشتیم و زخمهایی که بر بدنمان بود، با ما دوست نمیشدند. حالا که به این دوران فکر میکنم، ناراحت میشوم. اوضاع اکنون هم هیچ فرقی نکرده و هنوز هم همین گونه است.»
آمنه در پایان گفت: «همین دانشگاهی که ما میرویم، وضعیت خاصی دارد. اولین روزی که به دانشگاه رفتم، خاطره بدی داشتم. یکی مرا دید و به خاطر ظاهرم فریاد زد. باید مسلماً آن روز برای من یک خاطره خوب میشد، اما به خاطر این رفتار، برایم خاطره بدی شد. حالا هم همینطور است؛ بعضیها واقعاً رفتاری از خود نشان میدهند که انگار ما انسان نیستیم.
ما هم به دست خودمان به این وضعیت دچار نشدهایم و این اختلالات مادرزادی نیست. به طور کلی، سهلانگاری و بیکفایتی دولت و مسئولان باعث شده که ما به این شکل درآییم. اگر شهری چندین سال گاز دارد، چرا نباید مدرسهاش گازکشی شود؟ چرا هنوز باید از بخاریهای نفتی استفاده کنیم؟ این نشاندهنده کمتوجهی به نیازهای اولیه و ضروری است.»

در هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل، محدودیتهای شدید ایالات متحده علیه هیأت ایرانی در صدور ویزا، تردد و زندگی روزمره دیپلماتها، از جمله خرید مایحتاج روزانه و حتی ملاقات انسانی، نقض آشکار توافقنامه مقر ۱۹۴۷ و عرف دیپلماتیک و تهدیدی برای اعتبار و بیطرفی سازمان ملل است.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایرنا، در حالیکه هشتادمین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد فرصتی برای بازاندیشی در اهداف اولیه این سازمان یعنی صلح، همکاری و احترام به حقوق بینالملل است، رفتار ایالات متحده به عنوان کشور میزبان، به نقطهای نگرانکننده رسیده است. واشنگتن نه تنها هیات ایرانی اعزامی به مجمع عمومی را با محدودیتهای شدید در صدور ویزا، اقامت و تردد روبهرو کرده، بلکه حتی زندگی روزمره خانوادههای دیپلماتهای ایرانی در نمایندگی دائم ایران در نیویورک را نیز با محدودیتهای غیرقابل توجیه مواجه ساخته است. این رفتارها با روح و نص توافقنامه مقر ۱۹۴۷ و عرف دیرینه دیپلماسی مغایرت کامل دارد و به پرسشی جدی درباره اعتبار و بیطرفی سازمان ملل به عنوان خانه مشترک ملتها دامن میزند.
سوءاستفاده آمریکا از میزبانی مقر سازمان ملل
این محدودیت اما تنها مختص به هیات ایرانی نیست و تنها چند هفته مانده به آغاز حضور هیاتهای دیپلماتیک در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، آمریکا اعلام کرد ویزاهای موجود برای محمود عباس، رئیس و حدود ۸۰ نماینده دیگر تشکیلات خودگردان فلسطینی لغو میشوند و ویزای جدیدی برای آنها صادر نخواهد شد. عدم اعطای ویزا به نمایندگان فلسطینیها از سوی آمریکا پیش از این نیز سابقه داشته است. ایالات متحده در سال ۱۹۸۸ به یاسر عرفات، رئیس وقت سازمان آزادیبخش فلسطینی، برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل ویزا نداد. در آن زمان، در واکنش به این اقدام، یک نشست سازمان ملل به ژنو منتقل شد تا عرفات بتواند در آن سخنرانی کند.
ما فعالان حقوق بشر عضو شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران متشکل از افراد و سازمان های کاملا آزاد و مستقل می باشیم که از سال 2001 آغاز به کار با اهداف: 1 . آگاهی رسانی در خصوص حق ذاتی و حق شهروندی (با معرفی اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های مربوطه، اهداف 17 گانه سند 2030 یونسکو و … ) 2 . افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران 3 . کار تیمی (تمرین همکاری شبکه ای) و ایجاد ارتباط بیشتر و آشنا شدن با اندیشه های هم و آموزش تحمل باورها و عملا علاوه بر تمرین همکاری، گزارشی از وضعیت جامعه ایران را عیان نمائیم. |
ایران روزبهروز خشکتر و زیست طبیعی در آن مشکلتر میشود. وضعیت بارشی در کشور تحت تاثیر
تغییرات اقلیمی دچار نوسان شده و خشکسالی بر کشور سایه افکنده است. اما برداشت آب از سفرههای زیرزمینی و سوءمدیریت منابع آب ایران را با ابرچالش نشست زمین نیز روبهرو کرده است. با این همه تالابها و دریاچههای کشور از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب بهطور دائم در وضعیت بحرانی بودهاند، چرا که تالابها و دریاچهها در پایاب مسیر رودخانهها و حوضههای آبریز قرار دارند و عملاً دیگر آبی نمانده که بتوانند سیراب شوند و زندگی از سر گیرند. هامون در سیستان بهشدت تحت تاثیر جریانهای سیلابی است که از مرزهای افغانستان به آن میریزد که با جاهطلبیهای دولتهای مختلف در افغانستان و البته با توصیههای غیرسازنده و حضور غیردوستانه دولت ترکیه در سیاستهای آبی افغانستان، سالهاست با بحران جدی روبهرو است.
تالابهای گاوخونی، پریشان، طشتک، شادگان، هورالعظیم (تالاب بزرگ)، انزلی و البته دریاچه ارومیه و دیگر تالابها و دریاچههای کشور بهشدت تحت تاثیر سیاستهای غلط آبی کشور عملاً یا خشک شده یا رو به خشکی هستند. چشمانداز بحرانی تالابهای ایران این نگرانی را به وجود آورده که با خشکتر شدن این آبگیرهای طبیعی وضعیت گردوغبار در کشور نیز نگرانکنندهتر خواهد شد و از سویی اقتصاد مردم پیرامون تالابها دستخوش تحولی منفی میشود که میتواند نگرانیهای جدی متوجه ساختار مدیریت سیاسی و امنیتی کشور کند.
به نظر میرسد هر دریاچه یا تالابی در پهنه ایران وجود دارد اکنون در وضعیت بحرانی است. «تالاب انزلی بنا به گزارش ایرنا بر اساس مطالعات کارشناسان تنها 35 سال از عمرش باقی مانده است. با این حال برخی کارشناسان با استناد به وخامت حال این تالاب، پیشبینی میکنند خیلی، خیلی زودتر از این تاریخ به آخر خط رسیده و خشک شود.»
مسعود باقرزادهکریمی، متخصص تالاب و مدیر سابق دفتر حفاظت از تالابهای سازمان محیط زیست، میگوید: منابع مصرف آب یا استفادهکنندگان از یک حوضه چهار دسته هستند. یا مصرفکننده آب شرب هستند، یا مصرفکننده صنعتی هستند، یا کشاورزی است یا آبی است که برای کارکردهای طبیعی در طبیعت میماند. آب تالابها، رودخانهها و... حتی رطوبت خاک که آب بسیار باارزشی است.
اگر خاک رطوبت داشته باشد تبدیل به مرتع میشود. اگر پروفیل خاک رطوبت خود را از دست بدهد، تبدیل به بیابان میشود. بنابراین رطوبت خاک که نه آب تالاب است نه رودخانه و نه هیچ جای دیگری ثبت میشود، بسیار آب باارزشی است. این رطوبت باعث رشد گیاهان مرتعی میشود و از طرف دیگر مانع بلند شدن خاک و تولید گردوغبار میشود. چرا تالابهای کشور وضعیت وخیمی دارند؟ چون در رقابت بین استفاده از آب محدود (یا آب تجدیدپذیر) طبیعت ما که تالاب بخشی از آن است، بازنده اصلی است.
تالابها و دریاچهها به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستمهای طبیعی، نقشی حیاتی در حفظ تعادل زیستمحیطی ایفا میکنند. در ایران، این منابع آبی ارزشمند به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای پیدرپی و سوءمدیریت منابع آب در معرض خطر جدی قرار دارند. کاهش منابع آبی و سوءاستفاده از این منابع، تاثیرات مخربی بر اکوسیستم تالابها و دریاچهها داشته و پیامدهای آن به وضوح در ابعاد زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود.
یکی از بارزترین نمونهها، دریاچه ارومیه است که زمانی به عنوان یکی از بزرگترین دریاچههای شور جهان شناخته میشد. این دریاچه که در شمال غربی کشور واقع شده است، طی دو دهه گذشته بیش از ۸۰ درصد از مساحت خود را از دست داده و به یکی از نمادهای بحران آبی تبدیل شده است. ساخت سدهای متعدد بر روی رودخانههای تغذیهکننده، برداشت بیرویه از منابع آبی زیرزمینی، تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی از جمله دلایل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است. این مسئله نهتنها به از دست رفتن زیستگاه گونههای منحصربهفرد جانوری و گیاهی منجر شده، بلکه معیشت جوامع محلی وابسته به این دریاچه را نیز تحت تاثیر قرار داده است. طوفانهای نمکی ناشی از خشک شدن بستر دریاچه، تهدیدی جدی برای سلامت عمومی و کشاورزی مناطق اطراف محسوب میشود.
تالابهای دیگر نیز از این بحران مستثنی نیستند. تالاب هامون در سیستان و بلوچستان، که زمانی یکی از بزرگترین تالابهای آب شیرین جهان بود، اکنون تقریباً بهطور کامل خشک شده و به یکی از کانونهای اصلی تولید گردوغبار تبدیل شده است. این روند علاوه بر آسیب به تنوع زیستی، معیشت هزاران نفر از مردم منطقه را نیز با چالشهای جدی مواجه کرده است. تالابهای شادگان و هورالعظیم در خوزستان نیز به دلیل کاهش حقآبههای زیستمحیطی و سدسازیهای بیرویه در معرض خطر نابودی قرار دارند.
یکی دیگر از عوامل موثر در تخریب تالابها و دریاچهها، سوءمدیریت منابع آب در کشور است. سیاستهای ناکارآمد در بخش کشاورزی، توسعه بیرویه شبکههای آبیاری غیرکارآمد و عدم توجه به نیازهای زیستمحیطی تالابها و دریاچهها، همگی به تشدید بحران آب در کشور منجر شدهاند. برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و کاهش سفرههای آب زیرزمینی، فرونشست زمین را به یکی از تهدیدهای جدی مناطق اطراف تالابها و دریاچهها تبدیل کرده است.
علاوه بر عوامل انسانی، تغییرات اقلیمی نیز فشار مضاعفی بر این اکوسیستمهای حساس وارد کرده است. کاهش بارندگی، افزایش دما و تبخیر آب، موجب کاهش سطح آب تالابها و دریاچهها شده و اکوسیستمهای وابسته به این منابع آبی را به سمت نابودی سوق داده است. این روند در حالی است که تالابها و دریاچهها نقش کلیدی در تنظیم اقلیم محلی، جذب دیاکسید کربن و کاهش آثار تغییرات اقلیمی ایفا میکنند.
با وجود این چالشها، حفاظت و احیای تالابها و دریاچههای ایران همچنان ممکن است. به شرطی که اقدامات اساسی و فوری صورت گیرد. تخصیص حقآبههای زیستمحیطی به تالابها و دریاچهها باید به عنوان یک اولویت ملی مدنظر قرار گیرد. دولت میتواند با اصلاح سیاستهای مدیریت منابع آب، جلوگیری از سدسازیهای بیرویه و توسعه روشهای آبیاری مدرن و کممصرف، نقش مهمی در احیای این اکوسیستمهای ارزشمند ایفا کند. مشارکت جوامع محلی و سازمانهای مردمنهاد در برنامههای احیای تالابها و دریاچهها، میتواند به بازگشت حیات به این مناطق کمک کند.
همچنین افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت تالابها و دریاچهها و پیامدهای ناشی از تخریب آنها میتواند زمینهساز تغییرات مثبت در رفتارهای جامعه و دولت باشد. استفاده از فناوریهای نوین برای پایش مستمر وضعیت تالابها و دریاچهها، گسترش همکاریهای منطقهای و بینالمللی در مدیریت منابع آبی مشترک و تدوین برنامههای بلندمدت برای مقابله با آثار تغییرات اقلیمی نیز از دیگر اقداماتی است که باید با جدیت دنبال شود.
تالابها و دریاچههای ایران نهتنها میراث طبیعی کشور بلکه ضامن بقای اکوسیستمها و رفاه اجتماعی هستند. بیتوجهی به این اکوسیستمهای حیاتی میتواند به بروز بحرانهای زیستمحیطی، اقتصادی و انسانی جبرانناپذیری منجر شود. حفاظت و احیای تالابها و دریاچهها نیازمند عزم ملی، سیاستگذاریهای اصولی و مشارکت همهجانبه مردم و دولت است. تنها با اتخاذ رویکردهای پایدار و آیندهنگر میتوان این گنجینههای طبیعی را برای نسلهای آینده حفظ کرد. ایران باید با بهرهگیری از تجربههای موفق جهانی در زمینه مدیریت پایدار منابع آبی، به سمت توسعهای متوازن و پایدار حرکت کند. این تلاشها نهتنها به حفاظت از زیستبومهای کشور کمک میکند، بلکه نقش ایران را به عنوان یک الگوی موفق در مدیریت منابع آبی در منطقه تقویت خواهد کرد
تالاب هامون به عنوان یکی از میراثهای زیستمحیطی جهان و مهمترین اکوسیستمهای طبیعی جنوب شرق ایران، سالهاست که تحت فشار عوامل داخلی و خارجی قرار گرفته است. این تالاب که زمانی به عنوان منبع حیات برای جوامع محلی سیستان و بلوچستان شناخته میشد، اکنون با خشکی گسترده و بحرانهای زیستمحیطی روبهرو است. یکی از عوامل اصلی این وضعیت، سیاستهای آبی افغانستان است که تاثیر عمیقی بر حقآبههای هامون گذاشته است.
افغانستان در طول دو دهه اخیر، با توسعه زیرساختهای آبی خود که عمدتاً با مشاوره دولت ترکیه صورت میگیرد از جمله ساخت سد کمالخان بر رود هیرمند، جریان آب ورودی به تالاب هامون را بهشدت کاهش داده است. این تصمیمها که با هدف تامین نیازهای آبی داخلی افغانستان گرفته شده، موجب کاهش قابل توجه حقآبههای هامون شده است. در این میان، نقش ترکیه نیز در معادلات منطقهای حائز اهمیت است. برخی تحلیلگران معتقدند که ترکیه با تحریک طالبان و ترویج سیاستهای سختگیرانه در مدیریت منابع آب، به دنبال ایجاد فشار بر ایران است. این ادعاها با توجه به پیشینه ترکیه در پروژههای عظیم آبی نظیر گاپ و تاثیر آن بر کشورهای همجوار، قابل بررسی است. اگرچه شواهد مستقیم کمتری در این زمینه وجود دارد، اما همزمانی این اقدامات با سایر تنشهای منطقهای نمیتواند صرفاً تصادفی باشد.
در غرب ایران، تالاب هورالعظیم نیز با شرایط مشابهی روبهرو است. این تالاب که بخشی از آن در ایران و بخشی دیگر در عراق قرار دارد، به دلیل کاهش حقآبهها و بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی، در وضعیت بحرانی قرار گرفته است. توسعه میادین نفتی در مناطق اطراف هورالعظیم نیز به خشک شدن بخشهای زیادی از این تالاب دامن زده است. آلودگی نفتی، از بین رفتن پوشش گیاهی و افزایش کانونهای گردوغبار، از جمله پیامدهای این بحران زیستمحیطی است. در این میان، عدم همکاریهای بینالمللی و نبود یک چهارچوب مشترک برای مدیریت این تالاب فرامرزی، بحران را تشدید کرده است.
در شمال ایران، تالاب انزلی به عنوان یکی از زیباترین و پرآوازهترین تالابهای کشور، با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکند. ورود فاضلابهای شهری و صنعتی به این تالاب، انباشت رسوبات و کاهش کیفیت آب، از جمله معضلات اصلی آن است. این مشکلات نهتنها زیستبوم غنی این تالاب را تحت تاثیر قرار داده، بلکه به معیشت جوامع محلی وابسته به آن نیز آسیب رسانده است. کاهش جریانهای ورودی و توسعه ناپایدار در حوضه آبریز انزلی، این تالاب را به آستانه نابودی کشانده است.
در مجموع، تالابهای ایران به دلیل ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی با بحرانهای جدی روبهرو هستند. سوءمدیریت منابع آبی، سدسازیهای بیرویه، تغییرات اقلیمی، توسعههای غیراصولی و همچنین تنشهای سیاسی و منطقهای، همگی در این بحران نقش داشتهاند. از دست دادن تالابها و دریاچهها نهتنها زیستبومهای طبیعی را تخریب میکند، بلکه تاثیرات اجتماعی و اقتصادی جبرانناپذیری را نیز به همراه دارد. احیای این منابع ارزشمند، نیازمند همکاریهای بینالمللی، بازنگری در سیاستهای آبی و اتخاذ رویکردهای پایدار در مدیریت منابع طبیعی است. ایران با توجه به اهمیت راهبردی تالابهای خود، باید با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و بهرهگیری از تجربههای موفق جهانی، گامی موثر در حفاظت و احیای این اکوسیستمها بردارد.
نقش دولت و سیاستهای آبی در وضعیت بحرانی تالابهای ایران بسیار پررنگ و اساسی است. مجموعهای از سیاستهای ناکارآمد و توسعه ناپایدار در چند دهه گذشته موجب شده است که تالابها به یکی از قربانیان اصلی این رویکردها تبدیل شوند. این تاثیرات را میتوان از جنبههای مختلف بررسی کرد.
ایران طی دهههای اخیر، رویکردی همهجانبه در ساخت سدها بر روی رودخانههای اصلی در پیش گرفته است. بسیاری از این سدها، بدون توجه به نیازهای زیستمحیطی تالابها ساخته شدهاند. برای مثال، سدهای احداثشده بر روی رود هیرمند در افغانستان و ایران باعث کاهش حقآبه تالاب هامون شده است. همچنین سدسازی بر روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه ارومیه، به یکی از دلایل اصلی خشکی این دریاچه تبدیل شده است.
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و عدم نظارت کافی بر این فرآیند، بهشدت به سفرههای آب زیرزمینی آسیب رسانده و به کاهش آب ورودی به تالابها منجر شده است. تالابهایی مانند هورالعظیم و شادگان، قربانی این نوع مدیریت نادرست بوده و با کاهش منابع آبی مواجه شدهاند.
دولتها با توسعه کشاورزی سنتی و پرمصرف، نهتنها به افزایش بهرهبرداری از منابع آبی دامن زدهاند، بلکه استفاده از روشهای ناکارآمد آبیاری و کاشت محصولات غیربومی مانند برنج در مناطق کمآب، بحران آب را تشدید کردهاند. این اقدامات بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای اکولوژیکی هر منطقه، باعث کاهش آب ورودی به تالابها شده است.
توسعه صنایع سنگین در نزدیکی تالابها، از جمله میادین نفتی اطراف هورالعظیم، علاوه بر کاهش منابع آبی، موجب آلودگی شدید این اکوسیستمها شده است. ورود فاضلابهای صنعتی و پسابهای شیمیایی به تالابها، نظیر آنچه در انزلی مشاهده میشود، از دیگر پیامدهای توسعه صنعتی غیراصولی است.
تدوین سیاستهای جامع و پایدار برای حفاظت از تالابها در اولویت برنامههای دولتی نبوده است. حتی در مواردی که قوانین حفاظتی وجود دارد، اجرای آنها بهصورت ضعیف و غیرموثر انجام شده است. نبود نظارت کافی بر تخصیص حقآبههای زیستمحیطی و عدم اجرای تعهدات بینالمللی مرتبط، از دیگر عوامل تاثیرگذار در تخریب تالابهاست.
گرچه تغییرات اقلیمی یک چالش جهانی است، اما نبود برنامههای ملی برای مقابله با این تغییرات، تاثیر آن را بر تالابهای ایران تشدید کرده است. کاهش بارندگی، افزایش دما و تبخیر شدید آب، در کنار سوءمدیریت منابع آبی، تالابها را در برابر این پدیده آسیبپذیرتر کرده است.
بسیاری از پروژهها و تصمیمات مرتبط با منابع آبی و زیستمحیطی، بدون مشارکت و در نظر گرفتن نیازهای جوامع محلی انجام شده است. این جوامع که بهطور مستقیم از تالابها بهرهبرداری میکنند، نهتنها در تصمیمگیریها نادیده گرفته میشوند، بلکه معیشت آنها نیز تحت تاثیر تخریب تالابها قرار میگیرد.
سیاستهای آبی و توسعه ناپایدار در ایران، سهم بزرگی در تخریب تالابها داشتهاند. از سوءمدیریت منابع آب تا توسعههای بیرویه، همگی نشاندهنده فقدان رویکردی جامع و پایدار در مدیریت این اکوسیستمهای حیاتی هستند. تغییر این روند نیازمند اصلاح سیاستها، بازنگری در برنامههای توسعه، افزایش آگاهی عمومی و مشارکت جوامع محلی است. حفاظت از تالابها تنها با درک اهمیت آنها و اتخاذ تصمیمات راهبردی امکانپذیر خواهد بود.
والدین چه چیزی را باید فراهم کنند و چه کارهایی باید انجام بدهند؟
با توجه به شرایط خاص و مجازی بودن آموزش، نقش والدین بسیار بسیار پررنگ تر از قبل می باشد.لازم است والدین امکانات اولیه صوتی و تصویری نظیر تبلت، گوشی، لب تاپ که در حد توان شان است را فراهم کنند که از حداقل ها کودک و نوجوان ما برخوردار باشد و در این زمینه عقب نماند. والدین گرامی در عین حالی که حمایت های همه جانبه را برای فرزندان خود در میدان میگذارند، نباید فشار بیش از حد به فرزندان خود وارد کنند که سبب خاموشی انگیزه و پیامدهای جبران ناپذیر آموزشی شوند. تشویق به مراتب موثرتر از تنبیه بازدهی دارد. درس و آموزش نباید در نقطه مقابل تفریح و سرگرمی دانش آموزان قرار گیرد.
والدین ما باید با معلم از قبل تعامل داشته باشند و شیوه کار معلم را جویا شوند و در طول سال تحصیلی ارتباط مستمر با معلم فرزندشان داشته باشند.
یکی از نکاتی که بسیار مهم است، این است که والدین بتوانند محیطی آرام و بدون حواشی را در خانه فراهم کنند.
نکته دیگر اینکه والدین ما باید حتماً این را مد نظر قرار دهند که به هیچ عنوان جلوی کودکشان از شرایط تحصیلی و نوع تدریس معلم بدگویی نکنند حتی اگر انتقاداتی هم داشته باشند.
و در نهایت اینکه والدین ما باید پشتیبانی و همراهی کودک را در دستور کار خود قرار دهند به نحوی که استقلال کودک هم حفظ شود
۲) مدرسه باید چه فضایی ایجاد کند؟
مدرسه باید برنامه هایی را مد نظر قرار دهد به نحوی که بیشترین ارتباط و تعامل بین دانش آموز و معلم برقرار شود. مدرسه باید با فعالیت های آموزشی و فرهنگی مرتبط، جو آموزشی را در بین دانش آموزان برقرار کند تا انگیزه یادگیری در دانش آموزان زنده بماند.
لازم است که مدیریت آموزشگاه ها جهت تنوع بخشی به مسائل آموزشی، برنامه ریزی داشته باشند و در کنار مسائل آموزشی برنامه های تربیتی و پرورشی هم قرار دهند که بتوانند شادی و نشاط را بین کودکان حفظ کنند تا کودک از حالت خستگی ناشی از آموزش خارج شود و روحیه اش حفظ شود.
نیاز است که فضای فیزیکی مدرسه مطابق با استانداردهای آموزشی باشد مثل فضای سبز که برای روحیه خوب است و دیگر طراحی های خاص برای راحتی فعالیت های آموزشی.
و بسیاری از این قبیل کارها فضا و جو آموزشی و اشتیاق به یادگیری را در دانش آموزان تقویت میکند.
یکی دیگر از ضروریات، تشکیل انجمن اولیا و مربیان قوی است که بتوانند با ارتباط دائمی و مستمر با همدیگر در جهت رفع مشکلات و موانع موجود گام بردارند و نهایت خدمت را ارائه بدهند.
۳) معلم اول ابتدایی بایستی در آغاز کار چگونه رفتار کند؟
به نظر بنده بسیار بسیار مهم است که معلم پایه اول بتواند با کودک ارتباط عاطفی برقرار کند. پیشنهادی که در این زمینه می توان داد این است که با توجه به شرایط و آنلاین بودن آموزش با رعایت پروتکل ها چه به صورت فردی و چه به صورت گروه های حداکثر پنج نفری حتما معلم در چند نوبت در اوایل سال تحصیلی با بچه ها دیدار حضوری داشته باشد که بتواند آن ارتباط عاطفی را با بچه ها برقرار کند که این کار در جلب همکاری بچه ها بسیار موثر می باشد.
۴) معمولاً بچه های سال اولی برای شروع مدرسه چه دغدغه ها، چه تصورات و چه استرس هایی دارند؟
مهمترین تصورات و معایبی که کودکان در خودشان می بینند بحث عدم توانایی است. حتی دانشآموزانی که بسیار از نظر روابط عمومی و کلامی قوی هستند باز این استرس را دارند.
دغدغه دیگری که بچه ها دارند عدم پیدا کردن دوست می باشد.
گم کردن وسایل، در صورتی که والدین خیلی تاکید کنند میتواند برای کودکان استرس زا باشد.
تصور این که ممکن است معلم آنها بسیار سخت گیر باشد یکی دیگر از دغدغهها و استرسهای کودکان می باشد.
البته معمولاً بعد از گذشت یک ماه با برقراری رابطه عاطفی مخصوصاً در شرایط حضوری ۹۰ درصد دانش آموزان این مشکلات را پشت سر می گذارند.
۵) برای کودکان ابتدایی کلاس های آموزشی جدا از کلاس مدرسه (مثل زبان و کامپیوتر و … ) مناسب میبینید؟
بله، ما باید مطابق با نیازمندی های جهان امروز پیش برویم، ولی باید این را مد نظر قرار بدهیم که اگر بخواهیم کودکان را وارد هر مقولهای بکنیم و به کلاسهای مختلف بفرستیم باعث خستگی آنها می شویم. کلاس های آموزشی خارج از مدرسه اعم از زبان های خارجه و کامپیوتر و ورزش های گوناگون برای پرورش حالات مختلف روحی، ذهنی، فیزیکی و اجتماعی دانش آموزان بسیار موثر است اما میزان و نحوه شرکت در آنها باید به خوبی مدیریت شود، به شکلی که نه تنها سبب آسیب آموزشی شود بلکه تقویت کننده آموزش باشد. پیشنهادی که در این زمینه میتوانیم ارائه بدهیم این است که تا کلاس های اول دوم و سوم را بیشتر به کلاس هایی مثل نقاشی، موسیقی و شنا اختصاص بدهیم و از کلاس های چهارم به بعد وارد مقوله های اختصاصی مثل زبان و کامپیوتر شویم.
۶) نقص ها و کمبودهایی که در سیستم آموزشی ما وجود دارد چگونه قابل جبران است و خانواده چه نقشی می تواند داشته باشد؟
در سیستم آموزشی کشور نقص های متعددی دیده میشود. والدین گرامی باید حتی الامکان آگاهی خود نسبت به مسائل آموزشی را ارتقا دهند و یا با مشاوران تحصیلی مشورت کنند و هر آنچه که امکانش است را به منظور جبران اتخاذ کنند.
کنوانسيون ملل متحد در مورد حمايت حقوق طفل 9191 مقدمه بر اساس اصول پايه اي سازمان ملل متحد که از طرف تمامي نمايندگان جامعه بشري عضو آن پذيرفته شده است، احترام به ارزش ذاتي و برابري خدشه ناپذير حقوقي انسانها ترسيم گر آزادي، عدالت و صلح در جهان است. ملتهاي دنيا بر مبناي همين اعتقاد به مقام و منزلت انساني، خواهان سعادت عموم بشري در قالب پيشرفتهاي اجتماعي، بهبود وضعيت زندگي همراه آزاديهاي هر چه بيشتر هستند. با اعالم پذيرش اعالميه جهاني حقوق بشر از سوي سازمان ملل متحد و تضمين بهره مندي تک تک افراد بشري از حقوق مندرج در آن بدور از وابستگيهاي نژادي، جنسي، مذهبي، فرهنگي، سياسي، مالي، قومي و يا هرگونه تبعيض ديگري. و با توجه به اينکه سازمان ملل متحد در اعالميه جهاني حقوق بشر به رعايت حقوق ويژه ي کودکان و حمايت آنها تاکيد کرده است. و با آگاهي به اينکه خانواده، واحد ساختاري جامعه و مکان رشد و پرورش تمام اعضاي آن و به ويژه شکل دهنده ي شخصيت کودکان است. و اينکه کودکان براي شکوفايي خود نيازمند داشتن خانواده اي هستند سرشار از محبت، عشق، تفاهم و احترام. و با اين يادآوري که بايد کودک را براي فرداي جامعه آماده و او را مطابق ايده آل هاي اعالم شده از طرف سازمان ملل يعني آزاديخواه، باشخصيت، صلح جو با روحيه اي داراي تفاهم و همبستگي تربيت نمود و با توجه به ضرورت حمايت ويژه کودکان مطابق مصوبات بين المللي مختلف و از آن جمله: قرارداد ژنو در سال 4291 ميالدي در باره حقوق کودکان، قرارداد رعايت حقوق کودکان از طرف مجمع عمومي سازمان ملل متحد در بيستم نوامبر 4292 ميالدي، اعالميه ي جهاني حقوق بشر، پيمان بين المللي در باره حقوق سياسي و شهروندي )بخصوص در ماده 92 و 91 آن(، پيمان جهاني براي حقوق اجتماعي، سياسي و فرهنگي )بخصوص در ماده 14(، اسناد و اساسنامه هاي ديگر تشکل هاي بين المللي که بنفع کودکان فعاليت ميکنند. و بدنبال آنچه در اسناد حقوق کودک ذکر شده است، مبني بر اينکه: کودک بخاطر عدم بلوغ جسمي و رواني خود، نيازمند حمايت ويژه حقوقي قبل و بعد از تولد ميباشد. و بر اساس مصوبات و قراردادهاي مربوط به حمايت کودکان و بخشنامه هاي سازمان مل در باره تعيين حداقل سن و شرايط مجازات قانوني براي نوجوانان و حمايت از زنان و کودکان در زمان جنگ و درگيريهاي مسلحانه. و بر پايه اين واقعيت که در بسياري از کشورهاي دنيا، کودکان در موقعيت بد و نابساماني زندگي ميکنند و نياز به
کنوانسيون ملل متحد در مورد حمايت حقوق طفل 9191 توجه فوري و ويژه دارند. و با درک اهميت و ارزش همکاري هاي بين المللي براي بهبود شرايط زندگي کودکان در همه ي دنيا و بويژه در کشورهاي در حال رشد. پيمان نامه اي براي حفظ و رعايت حقوق کودکان جهان به قرار زير تصويب ميشود: ماده 4 )تعريف( مطابق اين پيمان نامه، يک کودک، انساني است که سن هجده سالگي را هنوز تمام نکرده است مگر اينکه سن بلوغ از نظر حقوق جاري در کشورهاي مربوطه زودتر تعيين شده باشد. ماده 9 )ممنوعيت تبعيض( 4( حکومتهاي عضو اين پيمان، براي هر کودکي که در قلمرو آنهاست، بدون تبعيض و يا فرق گذاري و بدور از هرگونه وابستگي به نژاد، رنگ پوست، منشاء اجتماعي و قومي و يا ملي، ميزان دارايي، معلوليت، وضعيت سرپرست و يا والدين و هر موقعيت ديگري که کودک در آن است، اجراي حقوق مندرج در اين پيمان نامه را تضمين ميکنند. 9( حکومتهاي عضو اين پيمان، تمام اقدامات الزم را انجام ميدهند تا اين اطمينان کامل را بوجود آورند که هر کودکي از همه اشکال تبعيض و فرق گذاري در امان است و بخاطر ابراز عقيده و جهان بيني و فعاليت هاي والدين يا سرپرست يا اقوام خودش مجازات نمي شود. ماده 2 )نفع کودک( 4( درانجام هر اقدامي که به نوعي به کودک مربوط ميشود، چه در بخش عمومي، خصوصي، اداري، غير اداري و يا هر بخش ديگري، رعايت نفع و تامين سالمت کودک بر ساير مسائل تقدم دارد. 9( حکومتهاي عضو پيمان موظف اند با رعايت حقوق والدين و يا سرپرست، از کودکان حمايت نموده و اقدامات الزم حقوقي و قانوني را بعمل آورند. 2( حکومتهاي عضو پيمان، اطمينان ميدهند که ارگانها و نهاي مسئول حمايت کودک، داراي ساحات تعيين شده
کنوانسيون ملل متحد در مورد حمايت حقوق طفل 9191 مربوط به تعداد و تخصص نيروي شاغل و تکنيک موجود در موسسات هستند و به ويژه در زمينه مصئونيت و صحت کنترل کافي وجود دارد. ماده 1 )وظايف دولتها( حکومتهاي عضو پيمان، اقدامهاي ضروري و مناسب قانوني، اداري و غيره را بعمل مي آورند تا حقوق پذيرفته شده در اين عهدنامه را اجرا نمايند. حکومتها براي تحقق مفاد اين عهدنامه با توجه به حقوق و اوضاع اجتماعي، سياسي و فرهنگي، تا آخرين حد ممکن از تمامي منابع موجود ملي خود و در صورت نياز بين الملي استفاده ميکنند. ماده 9 )حقوق والدين( حکومتهاي عضو اين پيمان به وظايف، حقوق و مسئوليتهاي والدين و يا سرپرست قانوني کودک توجه الزم را مي نمايند تا نسبت به کودک در رابطه با حقوق مندرج در اين پيمان نامه کوتاهي نشود. ماده 6 )حق زندگي( 4( هر کودکي حق زندگي دارد و اين حق مادرزادي اوست که از طرف همه حکومتهاي عضو پيمان به رسميت شناخته ميشود. 9( ادامه حيات و رشد کودک از طرف حکومتهاي امضاکننده اين پيمان نامه بطور کامل تضمين ميشود. ماده 7 )حقوق مربوط به تولد( 4( هر کودکي از بدو تولد حق داشتن يک نام را دارد که بايد در دفاتر مربوطه ثبت شود. همچنين داشتن تابعيت حق اوست و در صورت امکان بايد والدين خود را شناخته و از سوي آنها نگهداري شود. 9( حکومتهاي عضو پيمان، حقوق عنوان شده در اين پيمان نامه را در رابطه با حقوق و قوانين داخلي خود و وظايف بين المللي، بخصوص در مورد کودک بدون تابعيت، تضمين نموده و اجرا مي نمايند.
بنابراین هم اکنون، مجمع عمومی این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک متن مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا همواره بازشناسی مؤثر و دیده بانی جهانی این حقوق را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها تحصیل و تأمین نماید.
کنوانسیون های مربوط به حقوق زنانکنوانسیون های مربوط به حقوق کودککنوانسیون های مربوط به محیط زیستکنوانسیون های مربوط به حقوق هنر و هنرمندانکنوانسیون های مربوط به حقوق جوان و دانشجوکنوانسیون های مربوط به حقوق اقوام و مللکنوانسیون ها ی مربوط به حقوق کار و کارگر در ایرانکنوانسیون های مربوط به حقوق پیروان ادیانکنوانسیونهای مرتبط با حقوق ورزش و ورزشکارانمنشور سازمان ملل متحد مصوبه 26 ژوئن 1945اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوبه 10 دسامبر 1948کنوانسيون منع و مجازات کشتار دسته جمعي(قتل عام) مصوبه 9 دسامبر 1948ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سازمان ملل متحد-مصوبه 16 دسامبر 1966 – قطعنامه شماره A – 2200میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد مصوبه 26 دسامبر 1966/ قطعنامه A 2200 قدرت اجرائی بنابر ماده 49، 23 مارس 1976پروتکل اختياري مربوط به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسيدومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ مصوبه 15 دسامبر 1989 / قطعنامه 44/128 مجمع عمومیاساسنامه ديوان بينالمللي دادگستريبيانيه حقوق افراد متعلق به قومیت های ملي نژادی و پیروان مذهبی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد- قطعنامه ش ۱۳۵/۴۷ - 18 دسامبر 1992کنوانسيون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان مصوبه 18 دسامبر 1979فراخوان استراسبورگ - نخستين کنگره جهاني الغاي مجازات اعدامميثاق بين المللي حقوق کودک مصوبه 20 نوامبر 1989- قطعنامه شماره 25/44 ، - ترجمه: دکتر الف. آبشارکنوانسیون بین المللی حذف تمام اشکال تبعیض نژادی - مصوبه 21 دسامبر 1965 مجمع عمومی، ش آ 2106پروتکل اختياري حقوق کودک در مورد شرکت کودکان در جنگپروتکل اختیاری حقوق کودک درمورد فروش کودکان، روسپیگری و هرزه نگاری کودک (پورنوگرافی)پروتکل اختياري کنوانسيون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان مصوبه 15 اکتبر 1999اعلاميه حذف خشونت عليه زنان قطعنامه ١٠٤/٤٨ مجمع عمومي سازمان ملل متحد مصوبه ٢٣ فوريه ١٩٩٤نقش سازمان ملل متحد در قرن بيست و يكممتن کامل اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتميمتن كامل كنوانسيون حفاظت از محيط زيست درياي خزرتصور و واقعيت - پرسشها و پاسخها درباره سازمان ملل متحدپیمان منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای - بخشنامه اطلاعاتی سازمان ملل - ش 140 - 22 آوریل 1970اجرای قرارداد تامينNPT (معاهده منع گسترش جنگ افزارهای هستهای) درجمهوری اسلامی ايران ، 12 سپتامبر 2003کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهداتقانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون وین راجع به نمایندگی دول در روابط خود با سازمانهای بینالمللی جهانیكنوانسيون منع شكنجه وساير رفتارها و مجازاتهاي ظالمانه، غير انساني يا تحقير آميز مصوب 10 دسامبر 1984/ قطعنامه شماره 46/39 مجمع عمومي سازمان ملل متحد قدرت اجرائي کنوانسيون، 26 ژوئن 1987.کنوانسيون مربوط به امور پناهندگان 28 جولاي1951 ژنوآخرین وضعیت کامران حکمتی شهروند یهودی گزارشی از آخرین وضعیت کامران حکمتی شهروند یهودی در زندان اوین کامران حکمتی شهروند یهودی دو تابعیتی ...